تقویت اعتماد به نفس در کودکان
ایجاد اعتماد به نفس در كودك ممكن است دشوار به نظر برسد. اما احساس ارزش فردی پایه های آینده ی فرزندتان را پی می ریزد، زمانی كه باید چیزهای تازه را به تنهایی تجربه كند.کودک از همان ابتدا که شروع به شناخت خود و محیط پیرامونش می کند، به قدرت و توانایی خود برای تسلط بر محیط و اطرافیان خود آگاه می شود.یکی از عوامل مؤثر در رشد اعتماد به نفس کودکان و نوجوانان، والدین و افراد خانواده هستند.اگر کودک در خانواده ا ی که سرشار از صمیمیت و محبت و مهربانی است، رشد یابد، می تواند ویژگی های شخصیتی خود را شناخته و با اطمینان به توانایی های خود ، با مشکلات روبه رو شود. از طرفی می تواند با رفتارهای نامطلوب و منفی خود ، برخوردی واقع بینانه داشته باشد و درصدد رفع و تغییر آنها برآید.از آنجایی که اعتماد به نفس صفتی ارثی نیست، اگر کودک ضمن انجام فعالیت های گوناگون مدام دچار محدودیت شود و نتواند تجارب مفیدی در زندگی کسب کند، ترسو، کم رو و خجول بار آمده و قدرت تصمیم گیری مناسب هم نخواهد داشت.در اینجا ده استراتژی ساده كه به شما در تقویت اعتماد به نفس كودكتان كمك می كند آورده می شود
راه های تقویت اعتماد به نفس کودکان
ايجاد اعتماد به نفس در كودك ممكن است دشوار به نظر برسد. اما احساس ارزش فردي پايه هاي آينده ي فرزندتان را پي مي ريزد، زماني كه بايد چيزهاي تازه را به تنهايي تجربه كند.
بی قید و شرط عشق بورزید
اعتماد به نفس كودك وقتی شكوفا می شود كه نوعی علاقه بی قید و شرط را ببیند، عشقی كه می گوید «دوستت دارم، هركه باشی و هرچه انجام بدهی». وقتی كودكتان را صرفنظر از توانایی هایش، مشكلاتش، اخلاقش، یا قدرتش می پذیرید، به او بیشترین كمك را می كنید. بنابراین، او را در عشق خود غرق كنید.
او را تا می توانید بغل كنید، ببوسید و به پشتش بزنید و فراموش نكنید به او بگویید كه چقدر دوستش دارید. وقتی مجبورید در موردی به او تذكر بدهید ، به او بفهمانید تذكر شما در مورد رفتارش است و نه خودش . مثلا، به جای این كه بگویید «خیلی پسر شرّی هستی. چرا درست نمی شی؟ به او بگویید، «لطفا تو خونه فوتبال بازی نكن. فوتبال بازی بیرون از خونه است».
به کودک خود توجه كنید
وقتی را برای توجه كامل به كودك خود كنار بگذارید. این بسیار به احساس اعتماد به نفس كودك شما كمك می كند چون به او این پیغام را می دهد كه شما فكر می كنید او مهم و ارزشمند است. حتما نباید وقت زیادی باشد؛ فقط چند لحظه كه وقتی می خواهد با شما حرف بزند، دست از سركشی به صندوق پست می كشید یا تلویزیون را خاموش می كنید تا جواب سوالش را بدهید.
با او ارتباط چشمی برقرار كنید تا معلوم باشد كه واقعا دارید به چیزی كه می گوید گوش می دهید. اگر وقتتان كم است، بدون نادیده گرفتن نیازهایش این نكته را به او بگویید. بگویید «خب همه اتفاقهای تمرین فوتبال را برام تعریف كن، بعد كه تموم شد باید برم شام درست كنم».
محدودیت ها را یادش بدهید
چند قانون منطقی برای كودك خود وضع كنید. مثلا، اگر به او می گویید كه موقع دوچرخه سواری در خیابان باید كلاه سرش بگذارد، اجازه ندهید بدون كلاهش به خانه دوستش برود. اگر بداند كه بعضی قوانین خانوادگی نقشِ روی سنگ شده اند، احساس امنیت بیشتری می كند و به زودی بر طبق انتظارات شما زندگی خواهد كرد. فقط بكوشید واضح و باثبات باشید و نشان دهید كه به او اعتماد دارید و از او انتظار دارید كه كار درست را انجام دهد.
از ریسك كردن های سالم استقبال كنید
كودكتان را به كشف چیزی تازه، مثل خوردن غذایی متفاوت، یافتن دوستان تازه، یا اسكیت سواری تشویق كنید. با این كه همیشه احتمال شكست وجود دارد اما بدون ریسك كردن موفقیت هم به دست نمی آید. پس به كودك خود اجازه ی تجربه های كم خطر را بدهید و در مقابل تقاضاهای او در دخالت خود مقاومت كنید.
مثلا سعی نكنید به محض این كه از خواندن كلمه ای دشوار احساس یاس كرد، او را «نجات» دهید. پریدن وسط كار او و گفتن این كه «خودم می كنم» او را وابسته بار می آورد و اعتماد به نفس ِ او را كم می كند. شما با برقراری تعادل در نیاز به حمایت از او و نیاز او به تجربه كردن كارهای تازه اعتماد به نفسش را شكل خواهید داد.
آنها را همانطور که هستند بپذیرید
آیا شما از اینکه کودکتان فردی عادی است ، احساس نا امیدی می کنید ؟ آیا او را به علت نداشتن جذابیت و زشتی طرد می نمایید ؟ آیا تصور می کنید کودکتان نادان است ؟بخش بزرگی از خود باوری در کودکان از اینکه او فکر کند شما او را می بینید به وجود می آید.هنگامی که کودک متقاعد می شود که برای والدینش دوست داشتی ومورد احترام است او تمایل پیدا میکند که ارزش های خودرا به عنوان یک فرد بپذیرد.
بسیاری از کودکان میدانند که آنها مورد علاقه والدینشان هستند اما اعتقاد به اینکه توسط آنها محترم شمرده می شوند را ندارند. وبازهم تردید شما در رابطه با پذیرفتنش آشکار میشود. شما زمانی که او با مهمان ها صحبت میکند عصبانی می شوید. و هنگامی که او سعی میکند صحبت کند شما از بیان او جلوگیری می کنید. و یا زمانی که حرف بی خودی می زند به او می خندید.
والدین نیاز دارند مواظب باشند که درباره شخصیت کودکان شان چه می گویند.والدین باید برای معرفی کتاب های خوب به کودکانشان ،بالا بردن بادبادک و فوتبال بازی کردن ، گوش سپردن به اتفاقات جالب آنها وصحبت درباره پرندگان وقت بگذارند.
خط مشی مثبت اندیشیدن را تعلیم دهید
یکی از خصوصیاتی که یک فردی احساس فرو مایگی می کند این است که او درباره نقص هایش برای هر کسی که گوش شنوا دارد سخن می گوید. هنگامی که شما درباره کمبود هایتان پر حرفی می کنید، یک برداشت از شخصیت شما در ذهن شنونده شکل می گیرد. و بعدا رفتار او با شما بر طبق شواهدی که شما تهیه کردید خواهد بود. اگر شما احساساتتان را در قالب کلمات جای دهید آنها به عنوان یک حقیقیت در ذهن شما جای می گیرند. بنابراین ما باید تفکر مثبت اندیشیدن را به کودکانمان بیاموزیم. اگر به طور ثابت از خود انتقاد کنیدآن به یک عادت علیه خود تبدیل می شود.
باورهای نادرست او را اصلاح کنیم. مثلا" فرزند ما ن در مدرسه دانش آموز خوبی است امّا با درس ریاضی مشکل دارد . او ممکن است با خود بگوید:" من نمی توانم درس ریاضی را خوب یاد بگیریم ، پس یک دانش آموز بد هستم ." و این تفکّر غلط می تواند او را مستعد شکست سازد. او را تشویق می کنیم که به موقعیّت ها با دید بهتری بنگرد، شاید یک پاسخ سودمند برای او این باشد" تو دانش آموز خوب و پر تلاشی هستی ، ریاضی فقط یک درس از چندین درس توست که نیاز به صرف وقت بیش تر دارد . ما با هم روی آن کار می کنیم ."
جبران ضعف های کودک
وظیفه ما به عنوان والدین این است که محرم راز آنها باشیم. زمانی که کودکان مضطرب هستند دلگرمشان کنید . زمانی که تهدید هاشان غیر قابل تحمل است دخالت کنید وبه انها ابزاری برای غلبه بر موانع بدهید. یکی از این ابزار ها جبران است. یک فرد می تواند ضعف های خود را به واسطه جمع کردن نقاط قوت به حد تعادل برساند. این وظیفه ماست که کودکانمان این نیرو را پیدا کنند.شاید کودکی بتواند در موسیقی جایگاهی بدست آورد. ممکن است بتواند ماکت هواپیما بسازد ، از خرگوش نگهداری کند یا فوتبال بازی کند.
هیچ چیز خطرناک تر از فرستادن کودک به دوره نوجوانی بدون داشتن مهارت ، دانش فردی و بدون آموختن مفهوم جبران کردن در زندگی نمی باشد.او باید توانایی داشته باشد که بگوید: ممکن معمولی ترین پسر مدرسه باشم اما بهترین بازیکن تیم فوتبال هستم.پیشنهاد می کنم که که والدین نقاط قوت کودکان را تشخیص دهند ،سپس مهارتی که بیشترین شانس برای موفقیت اورا دارد انتخاب کنید. می بینید که او اولین گام را در این بین بدست آورده واگر لازم است به او پاداش دهید .اما اورا چنان تعلیم دهید که این مهارت را بیاموزد. اگر شما فهمیدید که اشتباه کردید موارد دیگر را از نو شروع کنید.اجازه ندهید که این اشتباه مانع از آموختن مهارت به او شود.
پدرم هنگامی که من 8 ساله بودم خودش تصمیم گرفت به من تنیس آموزش دهد. اگر چه من بیشتر وقتم را با دوستانم بود. او با توپی به من ضربه می زد و من محکم به بالای تور می زدم. می گفتم یک توپ دیگر را مستقیم پرتاب کن. سپس روزی پسری از من خواست تا با هم بازی کنیم و قبول کردم. من تنیس را دوست داشتم . در طی دوره مدرسه ودانشگاه این تنیس بود که منبع اعتماد به نفس من بود. من از پدرم متشکرم که به من کمک کرد تا جبران کنم. والدین که در زمینه عقلانیت ، قدرت ، وزیبایی استرس ایجاد می کنند باید بدانند که کودکشان مجبور است در جهانی رقابت کند که این ویزگی در آنها مهم به شمار می روند.
اجازه بدهید اشتباه كند
البته یك جنبه حق انتخاب دادن و خطر پذیری این است كه كودكتان در معرض اشتباه قرار می گیرد. اینها درسهای باارزشی برای اعتماد به نفس كودكتان هستند . بنابراین اگر كودكتان با وقت تلف كردن در اتاق خوابش از اتوبوس مدرسه جا مانده است، او را تشویق كنید كه بیندیشد دفعه بعد چطور رفتار كند بهتر است. به این ترتیب اعتماد به نفسش صدمه نمی بیند و خواهد فهمید كه گاهی می شود اشتباه كرد.
دانیل میر، استادیار آموزش ابتدایی در دانشگاه ایالت سان فرانسیسكو می گوید اگر خودتان اشتباه كردید، به آن اعتراف كنید. پذیرش و اصطلاح اشتباهات پیغام قدرتمندی به فرزندتان می رساند و پذیرش مشكلات را برای كودك آسان تر می كند.
از اتفاقات مثبت تجلیل كنید
همه تشویق پذیر هستند، بنابراین سعی كنید چیزهای خوبی را كه كودكتان در روز انجام می دهد با صدای بلند اعلام كنید. مثلا به پدرش بگویید «پیتر امروز همه تكالیفش را سریع انجام داد». با این كار او را در معرض تحسین خود و پاسخ دلگرم كننده ی پدرش قرار می دهید. واضح و مشخص بیان كنید. به جای این كه بگویید « خوب بود» بگویید «ممنون كه میز شام را چیدی». این دركِ انجام كار و ارزش فردی را در او بالا می برد و به او اجازه می دهد دقیقا بداند چه كاری را درست انجام داده است.
خوب گوش كنید
اگر كودكتان نیاز به حرف زدن دارد، بایستید و به چیزی كه برای گفتن دارد خوب گوش دهید. او نیاز دارد احساس كند كه افكارش، احساساتش، خواسته ها و نظراتش مهم هستند. به او كمك كنید با نام گذاشتن روی احساساتش با آنها راحت كنار بیاید. بگویید «می فهمم كه ناراحتی چون نمی توانی به آن مهمانی بروی». با پذیرفتن احساساتش بدون قضاوت درباره آنها، به احساسات او اعتبار می بخشید و نشان می دهید كه برای چیزی كه می خواهد بگوید ارزش قایلید. اگر احساسات خودتان را با او سهیم كنید مثلا اگر بگویید:«من نگران مامان بزرگم. خیلی مریضه»، او هم در بیان احساسات خودش اعتماد به نفس پیدا می كند.
از مقایسه اجتناب كنید
نظراتی مثل «چرا سعی نمی كنی مثل برادرت باشی؟» یا «چرا مثل دوستت مودب نیستی؟» فقط كودكتان را به یاد مشكلاتش می اندازد و در او احساس خجالت، حسادت و رقابت را تشدید می كند. حتی مقایسه های مثبت مثل «تو بهترین بازیكنی» هم به طور بالقوه مخرب اند چون چون كودك به سختی می تواند همیشه بر طبق این تصویر خود را بسازد. اگر بگذارید كودكتان بداند كه او را به خاطر منحصر به فرد بودنش تحسین می كنید، او هم ارزش بیشتری برای خودش قایل می شود.
احساس همدردی كنید
اگر كودكتان خودش را به شكلی ناخوشایند با خواهر برادرها یا همسالانش مقایسه می كندمثلا می گوید: «چرا نمی تونم مثل دوستم توپ پرت كنم» ، با او همدردی كنید و بعد روی یكی از توانایی هایش تاكید كنید. مثلا بگویید، «آره راست می گی. دوستت توپ پرت كن ِ خوبیه. تو هم خیلی تند می دوی». این به كودكتان كمك می كند متوجه شود كه ما همه نقاط قوت و ضعفی داریم و لازم نیست كه حتما بی عیب باشد تا احساس خوبی درباره خودش داشته باشد.
برقراری انضباط به وسیله احترام
آیا تنبیه ، خصوصا تنبیه بدنی غرور کودک را خرد می کند؟ پاسخ آن به شیوه ونیت والدین بستگی دارد. تنبیه بدنی در جواب خودسری کودک ابزاری ارزنده است. هرگز به خود اجازه ندهید که او را در مقابل دیگران تنبیه کنید ویا رفتار غیر محترمانه ای با او داشته باشید.
به مسایل کلاسی او توجه کنید(دانش آموز کند بیشتر دچار مشکلات عزت نفس میشود)به طور کلی کودک فن خواندن را در پایان سال دوم در مدرسه می آموزد. اعتماد به نفس در صورت پی در پی بر اثر مسائل و مشکلات خواندن مورد تهدید قرار می گیرد.
راه های بالا بردن اعتماد به نفس کودک
- کودک در خانه بیشتر مورد علاقه وارزش واقع شود.
- والدین شان راهکارهای راسخی را تعیین کنند.
- در خانه به آنها آزادی عمل بدهند.
این ها روش هایی برای آموزش به کودک است تا اهمیت وجودی او بدون اهمیت دادن به نوع بینی ، یا اندازه گوش ها ویا کار آمد بودن فهم وعقل درک وتقدیر گردد.گاهی والدین با توجهات افراطی خود ، مانع از رشد عاطفی و شناختی کودک می شوند.از آنجایی که مادر و یا مربی کودک، تماس بیش تری با نیازهای جسمی روانی او دارد ، می تواند تأثیر بیش تری در خوی و منش وی بگذارد. مادرانی که بیش از اندازه به فرزندان خود توجه می کنند و انجام وظایف کودک را به عهده می گیرند و اجازه نمی دهند که او در حد توان خود مسئولیت بپذیرد ، فرزندان آن هادر آینده احتمالاً دچار مشکلات و مسائل گوناگون خواهند شد. در این باره، لویی (روان شناس)، مادران را به دو دسته تقسیم می کند:
الف) مادرانی که فرزندان خود را بسیار نازپرورده بار می آورند و هیچ محدودیتی برای آنان قائل نمی شوند، هیچ کنترلی نیز بر خواسته ها و انتظارات کودک نخواهند داشت. این دسته از کودکان تصور می کنند که هر چه بخواهند باید به سرعت مهیا شود و همه را در خدمت نیازهای خود می دانند. به طور کلی توجه و وابستگی بیش از اندازه ی مادر می تواند موجب کاهش اعتماد به نفس کودک شود. ویژگی های این دسته از کودکان، تندخویی، پرخاشگری، پرتوقعی و جنجالی بودن آن هاست.
ب) گروه دوم، مادرانی هستند که از شدت کنترل، اجازه ی هیچ گونه عمل و تصمیم گیری به فرزندان خود نمی دهند. این دسته از کودکان نیز دچار ضعف اعتماد به نفس شده، احساس بی کفایتی و عدم شایستگی می کنند. این گروه فرمانبردار، مطیع و منفعل هستند.
اگر کودک در خانواده ا ی که سرشار از صمیمیت و محبت و مهربانی است، رشد یابد، می تواند ویژگی های شخصیتی خود را شناخته و با اطمینان به توانایی های خود ، با مشکلات روبه رو شود. از طرفی می تواند با رفتارهای نامطلوب و منفی خود ، برخوردی واقع بینانه داشته باشد و درصدد رفع و تغییر آنها برآید.
به طور کلی، فرزندان هر دو گروه از مادران دچار کاهش عزت نفس و اعتماد به نفس هستند و نمی توانند ارتباطات اجتماعی مناسبی با سایرین برقرار کنند. اریک فروم یکی از روانشناسان معاصر معتقد است، «میزان ارتباط والدین با کودک اهمیت چندانی ندارد، آن چه مهم است کیفیت روابط است».
ویژگی های نوجوانی طبیعی
والدین باید ویژگی های نوجوانی طبیعی را بداند این ویژگی ها شامل حفظ استقلال طلبی و به عهده گرفتن اداره امور زندگی است. این ویژگی ها در عین حال که کمک کننده هستند می تواند خطرناک نیز باشد این ویژگی های تکاملی باید با نظارت والدین باشد تا نوجوان به بزرگسالی بهنجار تبدیل شود.
کودک را بزرگسال کوچک ندانیم
این فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان تصریح کرد: یکی از اشتباهات و باورهای نادرست که والدین در مورد کودک دارند این است که برخی کودک را بزرگسال کوچک می داند در حالی که کودک توانایی درک برخی موضوعات را ندارد بنابراین باید انتظارات منطقی از فرزند خود داشته باشیم.همه رفتارهای ما چند عاملی هستند بنابراین نباید رفتار کودک را به یک عامل مانند محیط نسبت دهیم.
در چه اموری باید با کودک و نوجوان مشورت کرد
این متخصص حوزه بهداشت روان خاطرنشان کرد: والدین در برخی امور باید با کودکان و نوجوانان خود مشورت کنند مثلاً تا قبل از ۱۲ سالگی قانونگذاری اقتدارگرایانه است ولی در دوره نوجوانی با حفظ اقتدار می تواند توافقی تر باشد مثلاً در مورد ساعت خواب نوجوان ممکن است والدین ساعت ۱۰ شب را مناسب بدانند و نوجوان بخواهد ساعت ۱۲ شب بخوابد در این مورد می توان توافقی عمل کرده و حد وسط را رعایت کرد.
تشویق كنید
هر كودكی نیاز به شكلی از حمایت از جانب عزیزانش دارد كه پیغام می دهند «ما به تو ایمان داریم. ما تلاشهایت را می بینیم. ادامه بده!» تشویق یعنی تشخیص دادن پیشرفت و نه فقط پاداش دادن به نتیجه ای. پس اگر كودكتان با مسئله ی ریاضی دست و پنجه نرم می كند، به جای این كه بگویی «نه اینطوری نیست. بگذار برات حلش كنم»، بگویید «خیلی داری تلاش می كنی. تقریبا به جواب رسیدی»
تفاوتی بین تحسین و تشویق هست. تحسین پاداش به انجام كار است، در حالی كه تشویق پاداش به فرد است («تو تونستی» به جای «من به تو افتخار می كنم»). تحسین ممكن است به كودك بفهماند كه تنها وقتی «خوب» است كه كاری را درست انجام داده باشد. از سوی دیگر، تشویق به رسمیت شناختن تلاش است.
گفتنِ «خب بهم بگو بازی چطور بود. دیدمت چطور حمله می كردی» مفیدتر از گفتن «تو بهترین بازیكن تیمی» عمل می كند. تحسین بیش از اندازه اعتماد به نفس را خدشه دار می كند چون فشاری برای انجام كار و نیاز مداومی به تایید دیگران ایجاد می كند. بنابراین تحسین را كناری بگذارید و آزادانه او را تشویق كنید؛ این به كودكتان كمك می كند تا با احساس خوبی نسبت به خود رشد پیدا كند.
برای داشتن فرزندانی با اعتماد به نفس بالا ، خوب است به نکات زیر توجه کنند:
پیش بینی های منفی
اگر والدین معتقد باشند که فرزندشان توانایی انجام تکلیفی را ندارد و حتماً نیازمند کمک آنهاست، به طور یقین این طرز نگرش آن ها، بر عملکردِ فرزندشان تأثیر می گذارد و به تدریج باعث می شود که فرزندشان نسبت به توانایی ها و استعدادهای خود شک کرده و مدام به شکست بیاندیشد.
توقعات نامعقول بیش از اندازه
بعضی از والدین توقعات و خواسته هایی بیش از توانِ فرزندانشان دارند و گاهی فراموش می کنند که معیارهای بزرگسالان با کودکان تفاوت دارد. در صورتی که خوب است والدین معیارهای خود را براساس توانایی های فرزندانشان پایه ریزی کنند.
هیچ گاه فرزندانتان را بر یکدیگر ترجیح ندهید و آنها را مقایسه نکنید
کودکان با یکدیگر متفاوتند و شکی در تفاوت بین آنها نیست؛ اما بین آنها تبعیض قائل نشوید و یکی را بر دیگری ارجح ندانید. برای مثال، زمانی که یکی از فرزندانتان موفقیتی کسب می کند و دیگری شکست می خورد ، دلیل نمی شود که موفقیت او را دائم به رخ فرزند دیگرتان بکشید؛ زیرا این کار موجب دلسردی، سرشکستگی و کاهش اعتماد به نفس او می شود. توانمندی های فعلی او را با توانمندی های خودش در گذشته مقایسه کنیم.
منطقی باشید
بسیاری از والدین بهترین امکانات و شرایط را نه تنها برای خود ، بلکه برای فرزندانشان نیز می خواهند و توقع دارند که کودکان، بر پایه ی خواسته ها و انتظارات آنها گام بردارند. در صورتی که بهتر است این نحوه ی نگرش خود را تغییر داده و به کودک بگویند: «مهم این است که نهایت سعی خود را بکنی. موفقیت، تنها رسیدن به هدف نیست، بلکه تلاش و سعی تو در راه رسیدن به هدف مهم است.»
توقعات دو طرفه
شعار بسیاری از والدین این است «آن کاری که می گویم بکن، نه آن کاری که می کنم»، برای نمونه، مادری از فرزندش می خواهد که وسایلش را جمع کرده، اتاق نشیمن را شلوغ نکند؛ در حالی که لباس ها و وسایل خودش گوشه ی اتاق ریخته است. در چنین شرایطی کودک احساس می کند که ارزش او در خانواده کم تر از دیگران است. پس اول خودتان عمل کنید و بعد از فرزندتان بخواهید. یادمان باشد فرزندا نما ن از راه چشم تربیت می شوند نه از راه گوش .
از طریق اعمال وکردار، رفتارها، بازی های کودکان و نوع برخورد با هم سالان می توان میزان اعتماد به نفس را تشخیص داد.دلبستگی های ناایمن را که در دوران نوزادی و کودکی وجود دارد و تا نوجوانی ادامه می یابد، جزو علل اعتماد به نفس پایین استو کودکان وابسته به والدین در هنگام تحصیل دچار افت تحصیلی می شوند و در بین هم سالان خود نمی توانند هنگام بازی نقش راهبردی ایفا کنند. کودکان وابسته به والدین به طور معمول بهانه گیر و پرخاشگر هستند و زود گریه می کنند و والدین چنین کودکانی در مورد چگونگی تقویت اعتماد به نفس آگاهی لازم را ندارند.
والدین باید نیازهای کودکان را بشناسند و به آن ها توجه کنند و ناکامی ها و سرکوبی را سرلوحه شیوه تربیتی خود قرار ندهند و از رفتارهای سرزنش کننده خودداری کنند.متاسفانه بعضی از والدین، نقاط ضعف کودکان خود را کمتر می بینند و یا روی آن را می پوشانند که عواقب جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت. بعضی از کودکان به محض ورود به یک مکان مانند مهمانی، مدرسه و کلاس های ورزشی، عقب نشینی و مقاومت می کنند که اگر به مدت طولانی این روند ادامه یابد، باید به درمان گر ارجاع داده شوند.
تمام کودکانی که اعتماد به نفس پایین دارند دارای اضطراب بالایی هستند. اضطراب روی سیستم سمپاتیک اثر می گذارد و تن صدا کاهش می یابد و کودک با احتباس مثانه روبه رو می شود، عرق می کند و صورتش به شدت برافروخته و قرمز می شود.بازی درمانی را بهترین و موثرترین شیوه تغییر رفتار غلط اعلام شده(در مقاله های بعد بازی درمانی آموزش داده میشود)
بازی درمانی می تواند بسیار کمک کننده باشد به طوری که کودک با بازی نقش اجتماعی پیدا می کند و احساس ها و درونیات خود را می تواند بروز دهد.درخواست های معقولانه و منطقی کودکان باید مورد توجه قرار گیرد و عملی شود. پاداش در تقویت و تکرار رفتار تاثیر به سزایی دارد، به طور مثال اگر کودکی را برای درس خواندن تشویق کنیم و پاداش دهیم او سعی می کند بیشتر و بهتر از گذشته درس بخواند.
اعتماد به نفس کاذب ریشه درناکامی ها و اضطراب های گذشته دارد بنابراین کودکانی که با سرکوب های زیاد مواجه می شوند به اعتماد به نفس کاذب دچار می شوند. افرادی که اعتماد به نفس کاذب دارند دروغ زیاد می گویند و خطرپذیرتر هستند و به درمان توسط درمان گر نیاز دارند و بهتر است طی فرآیند درمانی نسبت به تغییر رفتارهای آن ها اقدام شود.
والدین باید برای عقاید فرزندان خود ارزش قایل شوند و با گفتار خود از آن ها حمایت و با مشکل آن ها معقولانه برخورد کنند.کودکان خود را به شکل شایسته ای معرفی کنید، سرگرمی هایشان را افزایش دهید، نظر آن ها را محترم بشمارید و مهارت های ارزشمند را به آن ها بیاموزید.
به کودکان مسئولیت هایی مناسب سن و توانایی هایشان بدهید زیرا انجام کارهای خانه و سهم داشتن در رفاه باعث می شود آن ها احساس ارزشمندی کنند و اعتماد به نفسشان افزایش یابد.والدین باید هنگامی که از کودکان خود دور هستند نزدیکی خود را حفظ و عشق و محبت خود را با کلمه و رفتارهای هنرمندانه ابراز کنند.
اختصاص دادن زمانی برای با هم بودن اعضای خانواده ضروری است اختصاص دادن زمان برای گفت وگوی خانوادگی و بیان مشکل ها و ابراز احساس ها در بهتر شدن وضعیت زندگی و رفاه کودکان مؤثر است.
آموزش مهارت های زندگی : امکان شرکت در کلاس و کارگاه های مهارت های زندگی را برایشان فراهم نمایید و یا از طریق مطالعه ی کتب و نشریات در این موضوع توانایی های آن ها را بالا ببریم.
او را سرزنش و تحقیر نکنیم: بعضی والدین معتقدند اگر من بخواهم فرزندی توانا داشته باشم باید تمام اشتباهات او را تذکّر بدهم و آ ن ها را تصحیح کنم. امّا باید دانست که انتقاد همیشگی والدین تنها یک چیز به کودک می آموزد و آن این که: " تو نمی توانی کاری را درست انجام دهی ." و اگر این انتقادها با استفاده از عبارات سرزنش آمیز همراه باشد تاثیرش مخرّب تر است و روح اعتماد به نفس را در او از بین می برد.
توانمندی هایش را به رخش بکشیم : کودکان نیاز دارند که به چشم افرادی توانا و قدرتمند دیده شوند، امّا از دانش و مهارت لازم برای رشد خود بهره مند نیستند . فهرست کارهایی را که می توانند انجام دهند کمتر از آن هایی است که نمی توانند ، ولی اغلب اصرار دارند که ما به آ ن چه که درست کرده اند و یا نقّاشی کشیده اند نگاه کنیم و نظراتمان را بگوییم . در چنین مواردی حتما" به توانایی های او تاکید کنیم و خصوصا" هنگام مشاهده ی یاس و ناامیدی در او توانمندی ها و موفّقیّت های قبلی اش را به یادش آوریم .
انرژی مثبت بدهیم: فرزندانمان را فقط به خاطر کسب نتیجه ی خوب ستایش نکنیم ، بلکه همواره او را به خاطر همّت و تلاشش تمجید کنیم . مثلا" اگر او نتوانست در کاری موفّق شود به او بگوییم:" تو موفّق نشدی، امّا تلاش تو در این راه ستودنی است."
به او عشق بورزیم : عشق والدین اعتماد به نفس فرزندان را افزایش می دهد . او را صادقانه با رعایت اعتدال تحسین کنیم، آن ها می دانند که قلب ما چه می گوید.
مسئولیّت پذیری: مسئولیّت هایی در حدّ توانایی هایش به او محوّل کنیم.
تحمّل او را افزایش دهیم: تحمّل فرزندان را برای مواجه شدن با ناکامی های احتمالی افزایش دهیم .