عوارض تنهایی طولانی مدت
تنهایی طولانی مدت می تواند عوارض زیادی بر روی مغز، جسم و احساسات روحی هر فرد بگذارد و باعث ایجاد تفاوت های زیادی در مغز افراد تنها با دیگران شود.
هر کسی که زمان زیادی را به تنهایی می گذراند احساس انزوا یا تنهایی نمی کند، اما ممکن است برای کسانی که این کار را انجام می دهند ناتوان کننده باشد. تنهایی می تواند یک فرد را به محیط زیست خود تبدیل کند، زیرا آنها نمی دانند به چه کسی اعتماد کنند یا به او دسترسی پیدا کنند. این امر میتواند باعث شود کاملا از جامعه خارج شوند و سلامتی روحی و جسمی آنها تحت فشار قرار گیرد. اگر کسی را دیدید که به نظر می رسد تنهاست، هرگز در تماس آن با خود دریخ نکنید، زیرا ممکن است جان او را نجات دهید.
یک مطالعه جدید نشان داده است که کسانی که احساس تنهایی مکرر دارند یک سری موارد منحصر به فردی در مغز آنها شکل می گیرد. این موارد باعث می شود تا در مقایسه با دیگران که زیاد احساس تنهایی نمی کنند متمایز شوند.
محققان متوجه تغییر در حجم مناطقی خاص مغز و نحوه ارتباط آنها با یکدیگر شده اند. این مطالعه در ژورنال سال 2020 منتشر شده است.
محققان بر اساس تحقیقاتی که بر روی داده های 40 هزار فرد مسن و میانسال شده است توانسته اند تا چند تفاوت اساسی را کشف کنند. بیشتر اختلافات در شبکه پیش فرض درون مغز رخ داده است. این ناحیه از مغز برای پردازش برنامه های آینده، یادآوری خاطرات، تخیل و تفکر می باشد.
شبکه های پیش فرض افرادی که تنهایی را تجربه کردند قوی تر و حجم ماده خاکستری آنها بیشتر است و همچنین تنهایی تاثیرش را در مثلث مغزی با نام فرونیکس نشان می دهد.فرونیکس یک مجموعه ای از رشته های عصبی است که سیگنال هایی را از هیپوکامپ به شبکه پیش فرض منتقل می کند. افراد تنها نسبت به آنهایی که تنهایی را تجربه نکرده اند فورانیکس به خوبی حفظ شده ای دارند.
شبکه های پیش فرض مغز به ما کمک می کند تا گذشته را به خاطر بسپاریم، آینده خود را برنامه ریزی کنیم یا وضعیت مطلوبی را در زمان حال تصور کنیم. محققان بر این باور هستند که شبکه پیش فرض با تنهایی ارتباط دارد زیرا افراد تنها بیشتر از این قسمت مغز استفاده می کنند.به عنوان مثال، برای کنار آمدن با احساس انزوایی خود، ممکن است به گذشته بپردازند یا به آینده توجه کنند. آنها همچنین ممکن است در خیال پردازی یا تصور موقعیت های اجتماعی ایده آل در زمان حال راحت تر بیندیشند.
در دنیای مدرن امروز افراد بیشتری هستند که بیش از هر زمان دیگری احساس تنهایی می کنند و ممکن است سبک زندگی فردی ما مقصر این امر باشد. ما در گروه های کوچک تکامل یافتیم تا به یکدیگر کمک کنیم تا زنده بمانیم و این در زندگی مدرن ما گنجانده نشده است. با وجود گروه های مختلف، سیستم های اعتقادی و شیوه های زندگی باعث شده که افراد احساس نکنند نیاز به یکدیگر دارند. این باعث می شود که افراد از گروه های اجتماعی کناره گیری کنند که این مسئله فقط باعث بدتر شدن شرایط می شود.
چگونه تنهایی بر سلامت روان و جسم تاثیر می گذارد
تنها بودن ذهن را ازار نمی دهد، بلکه می تواند منجر به مشکلات جدی جسمی شود. مطالعاتی که در گذشته انجام شده است نشان می دهد که افراد مسن که احساس تنهایی می کنند خطر کاهش شناختی و زوال عقل را در آنها افزایش می دهد. تنهایی می تواند منجر به مرگ زودرس ، فشار خون بالا، ضعف سیستم ایمنی بدن و خطر خودگشی را افزایش دهد.
از آنجا که بشر تکامل یافته است تا برای زنده ماندن در گروه ها با هم همکاری کنند، ما به طور طبیعی خواستار ارتباطات اجتماعی هستیم. ما در واقع برای بقا و همچنین ایمنی جسمی به روابط اجتماعی نیازمندیم. اگر نتوانیم به صورت گروهی زندگی کنیم و یا با خیال راحت با دیگران ارتباط بر قرار کنیم، به دلیل غرایز حفظ خود، شروع به انزوا می کنیم.
تنهایی در جامعه امروز
جامعه مدرن بدن ما را در حالت جنگ یا پرواز مداوم نگه می دارد، زیرا هنوز برای پردازش این همه محرک تکامل نیافته ایم. ذهن ما ممکن است تهدیدی را در اطراف هر گوشه خیابان احساس کند، زیرا آنها نمی توانند فشار روحی و روانی را از یکدیگر تشخیص دهند. در دنیای امروز بسیاری از افراد به صورت آنلاین یا از خانه کار می کنند و این باعث شروع یک تنهایی فراگیر می شود.
البته هر کسی که بیشتر وقت خود را تنها می گذراند، احساس تنهایی نمی کند. برخی از افراد کاملا راضی هستند که تمام وقت خود را در تنهایی سپری کنند، در حالی که برخی دیگر خواهان ارتباطات اجتماعی هستند. این واقعا به تنظیمات فردی و شخیصت هر فرد بر می گردد. با این حال، برای کسانی که نیازهای اجتماعی آنها برآورده نشده است، احساستنهایی می تواند فلج کننده باشد.
محققان بر احساس مزمن انزوا به دلیل برآورده نشدن نیاز های اجتماعی مطالعاتی را انجام دادند و به این نوع تهایی، تنهایی صفتی می گویند. این مفهوم با مدت زمانی که به تنهایی سپری می شود یا چند بار معاشرت شخص متفاوت است. همانطور که در بالا گفتیم، ممکن است فردی فرصت معاشرت بسیار کمی داشته باشد و به هیپ وجه احساس تنهایی نکند. این مطالعه با هدف درک رابطه بین تغییرات در ساختار مغز و احساس تنهایی می باشد.